سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هنگامی که دانشمندی می میرد، چنان شکافی در اسلام پدید می آید که جز جانشینش آن را پر نسازد . [امام علی علیه السلام]
 
پنج شنبه 89 دی 2 , ساعت 5:47 عصر

سحر و بی نتیجه بودن آن :


در جواب این سوال که چرا سحر حرام است ، عرض می کنم سحر یک نوع جهت گیری به طرف عوامل غیرالهی است و لذا هم فعل ساحر حرام است ، هم فعل آن کس که نزد ساحر می رود . حتی از ظاهر آیات بر می آید که سحر از مشروب خوردن و قمار کردن بدتر است . و چون در سحر جهت ساحر و شخصی که به ساحر رجوع می کند ، غیر الهی است به هیچ نتیجه ای نخواهند رسید . زیرا قرآن می فرماید : « و لا یفلح الساحر حیث اتی » (14) ساحر هیچ وقت نه رستگار می شود و نه نتیجه می گیرد و نه نتیجه می دهد ، هر جا بیاید . چون آن ساحرانی هم که حرفه ای هستند با ضعیف ترین و پست ترین جنیان ارتباط دارند ، جنینان فهمیده و عاقل هیچ وقت به جادوگران اعتنا نمی کنند . مگر آدم های ضعیف و نفهم در بین انسان ها کاری می توانند بکنند که جنیان نفهم بتوانند کاری بکنند ؟ در دنیای خودمان آدم های سودجو و خودخواه می توانند به آدم های ساده و ضعیف و بی دین زور بگویند . در رابطه با جن ها هم آنهایی که ساده تر و ترسو هستند به تسخیر جادوگران در می آیند ، آنهایی که می شود با حیله و تهدید در اختیار گرفت . خود جن ها هم از این تسخیرها که به دست جادوگران انجام می شود ناراحتند ، مثل آدم هایی که از دست ارباب خود ناراحت اند ولی توان و هنر مخالفت ندارند ، لذا جنیان تسخیر شده اگر در فرصتی توانستند به خود جادوگران ضربه بزنند حتما می زنند . آقای ایوبی قائنی در کتاب « سفینه الصادقین » قضیه ای را نقل می کنند از فردی که چند جن در اختیار داشت و از این طریق بقیه را مورد آزار و اذیت قرار می داد و در یک غافلگیری همان جن ها او را خفه کردند .
باید متوجه بود که همه ی ما در معرض امتحان هستیم و لذا در مشکلاتی قرار می گیریم تا معلوم شود در مشکلات و مصیبت ها به کجا رجوع کنیم ، پس از مدتی مشکلات می روند ، حال اگر به غیر خدا رجوع کرده باشیم در این امتحان رو سیاه می شویم ، همان طور که رضا خان و صدام آمدند و رفتند و روسیاه شدند و عده ای مثل مرحوم مدرس « رحمه الله علیه» و حضرت امام خمینی « رحمه الله علیه» تحت تاثیر قلدری آنها قرار نگرفتند و روسفید شدند ، ولی عده ای هم به همان پناه بردند و روسیاه شدند ، در سایر امور هم قضیه از همین قرار است .
عده ای در مشکلات به فالگیر پناه می برند و به ظاهر هم کارشان درست می شود ، غافل از اینکه علت رفع مشکل آنها به آن جهت بود که مدت امتحانشان به سر آمد ، اما با رجوع به فالگیر و جادوگر در رویارویی با آن مشکلات ، روسیاه شدند . مگر می شود از طریق حرام کسی به نتیجه برسد ؟ مثل شاه که به نتیجه نرسید ، شاه ساواک درست کرد تا جوانان ما را شکنجه کند و آنها را از جلو راه خود بردارد . ولی با این کار سرنوشت خود را بدتر کرد و روز به روز خود را به سقوط نزدیک تر نمود .
آیه ای که عرض شد روشن می کند که ساحر هیچ موقع و در هیچ شرایطی نه برای خودش می تواند کاری بکند و نه برای بقیه .

جایگاه چشم زخم :


پرسیده اید آیا چشم زخم تاثیر دارد ؟ بله چشم زخم تاثیر دارد ، قرآن هم به آن اشاره دارد و می فرماید : « و ان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بابصارهم لما سمعوا الذکر و یقولون انه لمجنون * و ما هو الا ذکر للعالمین » (15) محققاً آنها که کافر شدند وقتی قرآن را شنیدند نزدیک شد با چشم های خود تو را به زمین بیندازند و گفتند او دیوانه است ـ در حالی که این حرف ها همه از شدت خشمشان بود ـ و قرآن چیزی جز ذکر الهی برای عالمیان نیست . رسول خدا « صلی الله علیه و آله و سلم» در تفسیر آیه ی فوق فرمودند : « چشم زخم ، حق است » (16) نیز می فرماید : « ان العین لتدخل الرجل القبر و تدخل الجمل القدر » (17) چشم زخم ؛ مرد سالم را در قبر و شتر سالم را در دیگ می کند .
حالا بر شخصیتی مثل پیامبر « صلی الله علیه و آله و سلم» اثر نمی کند بحث دیگری است . مگر می شود روح قدرتمند رسول خدا « صلی الله علیه و آله و سلم » تحت تاثیر روح های تنگ قرار گیرد ؟ آری روح ها می توانند بر همدیگر تاثیر گذارند ولی شرطش آن است که روح ها از همدیگر تاثیرپذیر باشند .
در موضوع چشم زخم قضیه از این قرار است که بعضی از روح ها در عین تنگ نظری ، در تمرکز روی موضوعی رشد کرده اند ، همان طور که بعضی از روح ها در عین وسعت ، در تمرکز روی موضوعی رشد کرده اند .
اینکه می فرمایند : نگاه به صورت مقدس امیرالمومنین « علیه السلام»ثواب دارد ، به جهت بهره مندی از روح متعالی آن حضرت است . چون روحی که پشت این صورت قرار دارد آن قدر با برکت و نسبت به بقیه دلسوز و مهربان می باشد که انسان با نظر به آن حضرت از آن روح متاثر می شود . یا اینکه می گویند به دیدن ارحام بروید تا روحتان تغذیه شود ، چون ارحام نظر لطف به ما می کنند و روحمان وسعت می یابد . ائمه « علیهم السلام » که جای خود دارد ، حتی علمایی که روی خود زحمت کشیده اند می توانند آنچنان روح انسان را تحت تاثیر قرار دهند که میل او تغییر کند . یکی از رفقای خوب ما می گفت دلم می خواست از یک سلسله افکار راحت شوم ولی زورم به خودم نمی رسید ، خدمت یکی از علماء رفتم و عرض کردم حاج آقا شما به من بفرمائید این افکار را از ذهنم دور بریزم . آن عالم قضیه دستش بود به من دستور دادند که دیگر آن طور فکر نکنید و آن افکار را دور بریزید . رفیق ما می فرمود بعد از آن دیگر آن فکرها از ذهنم رفت . آری تاثیر افکار بر افکار یک واقعیت است ولی اکثر آنهایی که دنبال فالگیر و رمال و احضار روح می روند تاوان جدا شدن از روح اولیاء و علماء ربانی را می دهند . از منبر و مسجد و روحانی جدا شدن آرام آرام کار را به رجوع به فالگیر ، رمال و جادوگر و شیطان می کشاند . روح انسان طوری است که نیاز دارد با بقیه ارتباط برقرار کند ، حتی در سیر و سلوک این قدر که ارتباط با استاد موثر است کتاب موثر نیست ، کتاب در مرتبه دوم است ، چون تاثیر جنبه های روحانی استاد واقعی سرعت سیر را بیشتر می کند .
همان طور که روح های پاک می توانند از خود انوار معنوی القاء کنند و عزم ها را در توجه به معنویات زیاد نمایند و در نتیجه انسان قدرت تمرکز در مسائل توحیدی نصیبش شود ، بعضی از روح ها چون در مسائل پست متمرکز شده اند ، می توانند روح افراد را تحت تاثیر تنگ نظری خود قرار دهند و در نتیجه بدن انسان چون تحت تاثیر روح است ، آسیب ببیند . شاید طرف خودش نداند که حسود است ولی وقتی امکاناتی را در زندگی شما دید نمی تواند تحمل کند ، روحی که شدیداً به حسادتش میدان بدهد به طوری که سختش باشد که مثلاً شما عینک خود را عوض کرده اید ، به عینک که نگاه می کند ، شرایط از بین رفتن آن پیش می آید ، یا می شکند و یا گم می شود و ... ، این روح مثل یک مرتاض شده است که سال ها روح خود را روی موضوعی متمرکز کرده ، با این فرق که روح خودت را در توجه به افراد متمرکز کرده اند و در اثر آن تمرکز و آن حسادت در برخورد با دیگران ـ حتی ناخودآگاه ـ بر روح افراد تاثیر می گذارند به طوری که جسم آنها هم تحت تاثیر قرار می گیرد ، و یا روح آنها به سوی جهتی سیر می کند که موجب هلاکتشان می شود . به همین جهت به ما فرموده اند امکانات خود را خیلی به نمایش نگذارید .
امیرالمومنین « علیه السلام » از دوران کودکی مکرر پیش می آمد که چشم هایشان درد می گرفت . به طوری که ایشان در جنگ خیبر در آن شبی که فردایش خیبر را فتح کردند ، آنقدر چشم شان درد می کرده است که وقتی پیامبر « صلی الله علیه و آله و سلم» فرمودند ؛ فردا پرچم را به کسی می دهم که کرار است و فرار نیست . اصحاب می گویند به همه کس فکر می کردیم به غیر از امیرالمومنین « علیه السلام ». پیامبر « صلی الله علیه و آله و سلم » آب دهان مبارکشان را بر چشمان امیرالمومنین « علیه السلام » مالیدند . حضرت علی « علیه السلام » می فرمایند : دیگر برای همیشه چشمانم خوب شد . چون رسول خدا « صلی الله علیه و آله و سلم » با این عمل امیرالمومنین « علیه السلام » را تحت تاثیر روح خود قرار دادند . در خاطرات آیت الله بروجردی داریم که ایشان در دوره ی میانسالی چشمشان ضعیف می شود و خیلی غصه می خورند که مطالعه و تحقیقاتشان مختل شده است ، می گویند در بین دسته عزاداران امام حسین « علیه السلام » که گِل روی سرشان مالیده بودند یک کمی از آن گِل ها را به چشمانم مالیدم و تا سن 80 سالگی دیگر نیازی به عینک نداشتند . چون از طریق گِل های سر عزاداران سید الشهداء « علیه السلام » به نور آن حضرت متصل شدند و روحشان تحت تاثیر نور حضرت سیدالشهداء « علیه السلام »، به نحو بهتری قدرت تدبیر بدنشان را پیدا کرد .
عرضم این بود ؛ روحی که بیست سال است حسادتش را مدام رشد داده است آنقدر در تنگ نظری رشد کرده که وقتی به شما نگاه می کند جسم و روح شما تاثیر می گذارد .
در مورد میدان عمل انسانی که قدرت چشم زخم زدن دارد موضوع بر همان اساسی است که خداوند در مورد ساحران فرمود که : « و ما هم بضارین به من احد الا باذن الله » (18) آنها نمی توانند به احدی ضرر برسانند مگر به اذن خدا . همان طور که شما از دیگر عوامل ممکن است به اذن الهی ضربه بخورید ، چشم زخم هم از آن عوامل است ، زمینه ی تاثیر در شما باید فراهم باشد ، مثل سرماخوردگی که زمینه ی تاثیر ویروس آن در شما باید باشد ، و یا مثل فریب خوردن از افراد که با تحریک خیال انسان را فریب می دهند . ریشه ی تمام این تاثیرات ، در تاثیرپذیری روح در خود انسان است . کسی که توکلش به خدا کم است بیشتر تحت تاثیر قرار می گیرد و به اسباب های دنیایی امیدوار می شود . روحی که با خدای واحد به نحو مطلوب مرتبط نیست ، جهت روحش در آرزوهای دنیایی پراکنده است و لذا عزم واحد ندارد و جهت روحش به همان اندازه ضعیف می شود و تحت تاثیر روح فردی قرار می گیرد که قدرت چشم زخم دارد .
مگر می شود هم چشم زخم نخوری و سحر و جادو بر تو اثر نکند و هم سجده و رکوع طولانی نداشته باشید؟ اکثر مردمی که به نحو مطلوب به عبادت نمی پردازند عموماً از شیطان بازی می خورند ، حال یا جادوگران بازیشان می دهد یا خیالاتشان تحت تاثیر تبلیغات قرار می گیرد ، فرق نمی کند ، اگر برایت جادو هم نکنند ، هزار جور دیگر جادو شده ای ، نجات از این خطرات را باید رکوع و سجود حل کنیم . مگر این خانمی که الان موهایش را بیرون گذاشته و به خیابان آمده سحر نشده است و سرنوشتی بس خطرناک تر از آن که برایش جادو کرده اند ، ندارد ؟ این را هم شیطان سحر کرده است ، منتها نه از طریق جادوگر ، از طریق تبلیغات دنیای کفر . ریشه ی تاثیر هر دو هم در بیرون آمدن از بندگی خدا و در بی توکلی و بی ایمانی است . شیطان او را یک طور ، مرا یک طور دیگر ، شما را هم به نحوی دیگر سحر کرده است ، جدایی از شیطان با پناه بردن به خدا ممکن است . از طریق بندگی پروردگار است که می شود با نور خدا مسئله را حل کنید .
اینکه روح ها چنین تاثیراتی را دارند به خودی خود میتواند خوب باشد ، مثل همه چیزهای دنیا . آب به خودی خود خوب است ، اما همان آب اگر در مسیر درستی قرار نگیرد سیل می شود ، ما باید مواظب باشیم خود را در مسیر سیل قرار ندهیم . همان طور اگر افرادی توانایی چشم زدن داشته باشند ، مثل هر صفتی که باید اصلاح کرد، باید خود را اصلاح کنند ، و گر نه خودشان ضرر می کنند ، خواه به بنده یا شما بد کنند یا نکنند ، آنها نیستند که در زندگی من و شما نقش دارند ، ما هستیم که باید با اصلاح خود تاثیر چشم زدن آنها را به صفر برسانم . شیطان نه تنها به آدم های خوب ضرر نمی رساند ، بلکه در خوبی آنها هم نقش دارد ، چون آنها را دائم وسوسه کرد و آنان با پناه بردن به خدا و عبادات الهی توکلشان زیاد شد و رشد کردند . یکی از عرفا می گوید : « خدایا دستت درد نکند با این شیطانت » دقت بفرمائید نمی گوید دست شیطان درد نکند ، می گوید دست خدا درد نکند که با ایجاد زمینه ی وسوسه ی شیطان از یک طرف و الهام ملائکه از طرف دیگر ، بنده پروری کرد .
... ادامه دارد.

پی نوشت‌ها:


14) سوره ی طه ، آیه ی 69
15) سوره ی قلم ، آیات 51 و 52
16) المیزان ، ذیل آیه ی فوق در بحث روایات
17) جامع الاخبار ، ص 157
18) سوره ی بقره ، آیه ی 102


منبع: کتاب « جایگاه جن ، شیطان و جادوگر در عالم »



لیست کل یادداشت های این وبلاگ